')); replace2=replace.replace(new RegExp('form','gim'),'div'); document.getElementById(Id_Rozblog_Comment).innerHTML='
'; } } xmlhttp.open("GET",'http://iran-novinadver.rozblog.com/post/comment/'+CommentID,true); xmlhttp.send(); } function SM(strCode) {document.getElementById ('tex').value +=strCode;}

سئو حرفه ای فروشگا های اینترنتی

مقاله در مورد جرم شناسی

banner
آیا سایت رسمی ایران نوین به آدرش iran-novin.com را دیده اید ؟
آیا سایت رسمی ما را به آدرس iran-novin.com را به سایت یا وبلاگ خود لینک داده اید ؟
جستجوگر پیشرفته



او جرم و جنایت را بخشی از انحرافات اجتماعی بحساب میاورد انحرافات اجتماعی را هرگونه انحراف از قواعد متعارف جامعه میداند قواعد متعارف با هنجارها راهنمای رفتار ماست و تمامی رفتارهای مربوط به فعالیت روزانه مثل لباس پوشیدن تا قواعد مربوط به محیط کار و قواعد مربوط به جرم و جنایت میباشد قواعد جامعه آنهایی اند که به ما میگوید در هر موقعیتی چه رفتاری را باید انجام دهیم . کوهن مطالعه انحرافات اجتماعی را به سه جز محدود میکند مطالعه در انحراف ، همرنگی و نظارت اجتماعی . چرا مردم از قاعده انحراف پیدا میکنند جز اول ، چرا مردم قواعد را رعایت میکنند جزدوم (همرنگی ) ، و مطالعه درباره نظارتهای اجتماعی واثر آنها در ایجاد انحراف جز سوم.  

آیا فهم نابهنجار بدون فهم بهنجار عملی است :
جرم شناس و جامعه شناس غالبا تصورات مختلفی از بهنجار و نابهنجار دارند
 1- جرم شناس مجرم را دارای رفتارغیرعادی میداند از نظر جرم شناس قاعده شکنی نشانه نابهنجار و غیرعادی خوانده میشود و به عدم تعادل روانی یا جسمانی فرد نسبت داده میشود نا بهنجار غالبا آن چیزی است که مغایر اعتقادات نیرومند اخلاقی آنان است .
2- جامعه شناس مجرم و رفتار او را نمونه انحراف از هنجارهای اجتماعی میداند و انحراف از سایر هنجارهای اجتماعی را مثل انحراف از هنجارهای حقوقی مطالعه میکند
 3- جرم شناس مطالعه خود را به مجرمی معطوف میکند که محکوم شده در حالیکه مدعی آن است که جرم و جنایت را در کل مطالعه میکند ولی در عمل مجرم و علت مجرمیت او هدف جرم شناس است
 4- هدف جامعه شناس مطالعه مجرمان از طریق مجموعه ای از عوامل موجود در زندگینامه آنها نیست بلکه هدف او فهم ماهیت اجتماعی جرم از خلال فرایندهای اجتماعی پیچیده و متنوعی است که دائما نوع جدیدی را پدید میاورند بعبارتی جرم زمانی قابل فهم میشود که بتوانیم میزان ارتباط و پیوستگی آنرا با مشخصات رفتار بهنجار معلوم کنیم
 5- جرم شناس موافق ارزشهای قانونگذار حرکت میکند و سعی میکند مجرم را به سمت ارزشهای قانونگذار تغییر دهد و این کار مانع آن است که جرم شناسی جنبه عینی داشته باشد جامعه شناس هنجارهای اجتماعی و انحراف از آنها را مطالعه میکند هدف او فهم بهتر انحراف از هنجارهاست و نه ارائه راه حل برای بخشی از انحراف که جرم و جنایت خوانده میشود .

فهم کامل جرم مستلزم مطالعه آن در سطوح مختلف و ادغام آنها در یکدیگر است :
1- مطالعه جرم و انحرافات اجتماعی در سطح کلان : گروه اول برای مطالعه جرم به مطالعه کل جامعه میپردازند محقق در این سطح از مطالعه ارقام جرم را در کل جامعه استخراج میکند و بر اساس دیدگاه نظری خاصی که دارد آنها را تحلیل میکند و بر این اساس به توضیح انحراف در سایر سطوح مانند منطقه یا روابط رویاروی فرد با گروههای نزدیک میپردازد محقق با محاسبات آماری همبستگی میان رویدادهای مهم را محاسبه میکند و همبستگی تصادفی و یا واقعی میان آنها را تشخیص میدهد هنگام استفاده از این ارقام برای تحلیل جرم به 2 نکته باید توجه کرد اولا : آیا این ارقام به تنهایی تمام وقایع جامعه را شامل میشود ؟ آیا سازمانهای رسمی بهتمام وقایع مورد نظر آگاهی دارند؟ ثانیا : این آمارها اطلاع ما را از کسانی که جرم کرده اند زیاد نمیکند اینکه آنها چه نوع آدمهایی اند و انگیزه آنها چه بوده است .
2- مطالعه جرم و انحراف اجتماعی در سطح منطقه : گروه دوم جامعه شناسانی مثل شاو و مک کی که جرم جوانان و گروههای دیگر را با توجه به منطقه یا محله زیست آنها مطالعه کرده اند به نظر آنها منطقه یا محل زیست جایی مستقل از کل جامعه است وکژرفتاری جوانان حاصل نیروهایی است که در منطقه وجود دارند و عمل میکنند که محققان علل فراوان جرم در یک منطقه را به مشخصات خاص آن منطقه نظیر نبودن وسایل کافی برای بازی جوانان ، وجود خانه های کوچک یا بی علاقگی ساکنان برای دخالت در کارهای اجتماعی که به سود منطقه است میدانند .این محققان چنین فرایندهایی را خاص آن مناطق میدانند و به رابطه منطقه با کل جامعه توجهی ندارند ولی در جوامع امروز بعلت وسایل ارتباط جمعی فرهنگ همه گیر و واحدی پیدا کرده اند .

3- مطالعه جرم و انحراف اجتماعی در سطح فرد :
 گروه سوم محققانیند که برای روابط رویاروی فرد با گروههای نزدیک به او اهمیت قائل میشوند و روابط فرد با منطقه یا جامعه را به آسانی نادیده میگیرند آنها به فشارهایی که از طرف گروههای نزدیک مثل خانواده و همسالان ، اهمیت بسیار میدهند نفوذ و فشار ارزشها و هنجارهای دو گروه خانواده و همسالان را مقایسه میکنند ومی سنجند و در مطالعاتشان نفوذ هنجارهای غالب را نشان میدهند جوان برای همرنگ شدن با ارزشها و هنجارهای گروههای نزدیک زیر فشار قرار میگیرد گاه هنجارها و ارزشهای دو گروه به هم نزدیک و هماهنگ و گاه با هم در تضاد است و هر دو گروه برای همرنگ شدن جوان رازیر فشار قرار میدهند .

مسئله اختیار فرد از دیدگاه فلیپ سون :
مطالعه در چگونگی پدید آمدن ، انتقال ، حفظ و تغییر معانی اجتماعی از نمادهای مشترکی است که افراد از طریق آنها موقعیتهای اجتماعی را معنی میکنند این نمادها در قالب زبان بیان میشوند هر فرد از طریق زبان مقاصد آینده و رفتار گذشته و ادراک خود را از تجارب و روابطی که با دیگران دارد انتقال میدهد زبان حامل معانی فرهنگی اجتماعی است و معانی اجتماعی که از طریق زبان ابراز میشوند اساس انتخاب افراد و بدنبال آن عمل اجتماعی است از دیدگاه جامعه شناس تفهمی توزیع معانی مشترک اجتماعی ساخت اجتماعی را بدست میدهدآنچه از این دیدگاه برمیاید این است که انتخاب فرد در هر موقعیتی حاصل مقایسه راه حلهایی است که به ادراک وارد میشود که دو مسئله ای که با انتخاب فرد مربوط است 1- انتخاب راههای نو برای موقعیتهای تکراری یا جدید است
 2- دربرخی موارد راه حلهای خاصی برای موفقیتهای معین تثبیت میشوند یعنی تکرار ونهادی میشوند و فرد تازه وارد به گروه پاسخها را حاضر و آماده دریافت میکند مسئله انتخاب فرد آنطور که جامعه شناس تفهمی می پذیرد نه جبر کامل است و نه اختیار کامل بلکه جمع هردوست دیوید ماتزا (فلیپ سون ) این ترکیب را جبر ملایم مینامد . آنچه رفتار انسان را محدود میسازد همیشه محدودیتهای اجتماعی است .

نکات مهم دیدگاه جامعه شناس تفهمی که مربوط به کژرفتاری است از نظر فلیپ سون :
1- موضوع مطالعه جامعه شناس هنجارها و ارزشهای جامعه است در حالیکه جرم شناس هنجارهای حقوقی موجود و مکانیزم نظام قضایی را مطالعه میکند
2- جامعه شناس جرم و جنایت را در متن فرایندهای اجتماعی قرار میدهد و از دیدگاه وسیعتری به آن مینگرد اوجرم و جنایت را تنها بخشی از فرایندهای اجتماعی می شناسد
3- جامعه شناس بر مشابهت اعمال بزهکارانه و سایر اعمال انسان تاکید دارد و بجای تاکید بر تفاوت مجرم با غیر مجرم و جدا کردن مجرم از جامعه میکوشد مشابهت میان جرم و سایر فرایندهای اجتماعی را نشان دهد
4- جامعه شناس تفهمی دیدگاه جبرگرایانه بسیاری از جامعه شناسان را رها کرده است و سعی میکند مسئله انتخاب فرد را بهتر دریابد و ثانیا بر جدایی ناپذیری روش و نظریه در جامعه شناسی تاکید دارد
5- در بسیاری از کشورها هر سال آمارهایی از جرم و جنایت اعلام  میشود از دیدگاه جامعه شناس تفهمی خود این آمارها معتبر نیستند آنها نشان دهنده فرایند پیچیده ای اند که میان مجرمان ، قربانیان و اعضای جامعه یا نمایندگاه رسمی نظارت اجتماعی جریان دارد جامعه شناسی آمارهای رسمی جرم را نشانه فعالیت سازمانهای رسمی میداند نه الگوهای واقعی جرم در جامعه
 6- و بالاخره این دیدگاه علت شکست برنامه هایی را که برای جلوگیری ، مجازات یا معالجه مجرم تدوین شده نشان میدهد از این دیدگاه تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی لازم است تا تغییراتی در الگوهای جرم و بزهکاری پدید آید .

نظر مایکل فلیپ سون درباره تشریح دیدگاه جرم شناسی : از نظر او دیدگاه جامعه شناسی مشکلات خاص جرم شناسی را ندارد و جامعه شناسان نیز نظریه جامع و کاملی از انحراف عرضه نمیکنند اما ما را از برخی مسائل و مشکلات تبیین این پدیده آگاه میکنند .

نظریه مرتون درباره کژرفتاری :نظریه مرتون مقابل نظریه کسانی است که ریشه کژرفتاری را به کششهای غریزی در وجود فرد مربوط میدانند و معتقدند چنانچه نیروهای نظم و نظارت اجتماعی کششهای غریزی را کنترل نکند و مانع نشود کژرفتاری روی میدهد به نظر مرتون ساخت اجتماعی در مراحل خاص شرایط فراهم میکند که شکستن قواعد حقوقی پاسخی طبیعی محسوب میشود ساختهای اجتماعی فشارهای خاصی بر برخی افراد وارد میکند و آنها را وامیدارد که به کارهایی که از نظر جامعه مجرمانه است اما سبب بقای فرد میشود دست یازند در میان عناصر تشکیل دهنده ساخت اجتماعی مرتون دو عنصر را از لحاظ کژرفتاری مهمتر میشمارد یکی هدفها یا مقاصدی است که فرهنگ جامعه تعیین میکند و بصورت آرمانهای اجتماعی درمیاید و دیگری راههایی است که جامعه برای رسیدن به هدفها و آرمانهای فرهنگی توصیه میکند هر گروه اجتماعی هدفهایش را با راههای مجاز و نهادی شده منطبق میسازد . راههای سریعی از جمله دزدی و تقلب وجود دارد که با هنجارها و دستورات اخلاقی جامعه تضاد دارد اما بازدهی آنها سریع است . باید جامعه ابزار مشروع را در اختیار فرد قرار دهد تا فرد به اهداف مشروع برسد .

رابطه فقر و جرم و جنایت از نظر مرتون : فقر و محدودیتهای ناشی از آن به تنهایی میزان جرم را بالا نمیبرد وقتی فقر و محدودیتهای ناشی از آن جرم زا میشود که افراد فقیر شیفته رسیدن به ارزشهای فرهنگی مورد تایید اعضای جامعه باشند و برای رسیدن به آن با کسانی وارد رقابت شوند که فرصتهای مشروع را به میزان بیشتر در اختیار دارند وقتی افراد برای کسب موفقیت وارد رقابت میشوند رقابت به تنهایی خطرناک نیست رقابت زمانی خطرناک میشود که در صورت عدم توفیق کاری بی فایده خوانده شود و تنها رقابت همراه با توفیق مورد تایید اجتماعی باشد در چنین وضعیتی افراد برای کسب پیروزی به هر راهی متوسل میشوند ونظم اجتماعی بهم میریزد و در صورت عدم توفیق در کسب هدف چه بسا دچار روان پریشی و روان نژندی شوند وقتی بین راهها و هدفها هماهنگی و وحدت نباشد ساخت اجتماعی آنومی زا میشود .

نظریه ارتباطات نسبی بعنوان عامل کژرفتاری : به نظر ساترلند جرم زمانی رخ میدهد که موقعیت مناسب آن برای عامل رفتار فراهم شود براساس این نظریه فرایندی که به بزهکاری می انجامد به قرار زیر است :
 1- عمل مجرمانه آموختنی است نه موروثی یعنی تا فرد آنرا نیاموزد به فکر انجام آن نمی افتد
 2- آموزش از طریق ارتباط فرد با سایر افراد انجام میگیرد و عموما بصورت شفاهی و به کمک کلمات است و گاهی از طریق حرکات چهره و قیافه است
 3- بخش اعظم آموزش رفتار بزهکارانه در گروههای نزدیک که با فرد روابط صمیمانه دارند انجام میشود
 4- آموزش عمل مجرمانه مراحل مختلفی دارد فنون ارتکاب جرم که گاه پیچیده و گاه ساده است جهت دادن به انگیزه ها ، گرایشها ، کششهای درونی و توجیه عمل مجرمانه
 5- کسب انگیزه ها و میل به ابزار کششهای درونی آموختنی است
 6- زمانی فرد به رفتار بزهکارانه دست میزند که آمیزش او با کسانی که موافق شکستن قاعده اند بیشتر از کسانی است که با شکستن قاعده مخالفند
 7- ارتباطات گوناگونی که فرد با دیگران دارد از لحاظ فراوانی ، تداوم ، تقدم سن و شدت یکسان نیستند
 8- فرایند کسب رفتار مجرمانه در ارتباط با الگوهای مجرمانه و غیرمجرمانه همان مکانیزمی را طی میکند که در یادگیری سایر رفتارهای اجتماعی مشاهده میشود
9- درحالیکه رفتار بزهکارانه نیازها وارزشهای کلی و عام شخص را بیان میکند اما توسط آنها ایجاد نمیشود زیرا رفتار غیرمجرمانه هم بیان همان نیازها و ارزشهای عام است .

ساترلند اصطلاح ناهماهنگی میان عناصر ساخت اجتماعی را مطلوب نمیداند و بجای آن نسبیت ساخت اجتماعی را ترجیح میدهد و منظور او این است که جرم ریشه درسازمان اجتماعی داردو بیانگر سازمان اجتماعی است .

نظریه کلووارد و اوهلین : معتقدند که هنجارهای اجتماعی دوجنبه دارند یک جنبه آنچه باید انجام داد یک جنبه آنچه نباید انجام دادهنجارها مرز ما بین عمل درست و نادرست را معلوم میکنند همانطور که راههای مشروع نیل به هدف برای فرد فراهم نیست راههای غیر مشروع نیز حاضر و آماده در مقابل وی قرار ندارند که بتواند به انتخاب دست زند . میزانی که مردم به ارزشها ، دانش و مهارتهای لازم برای ارتقای پایگاه دسترسی دارند در میان طبقات مختلف یکسان نیست به همین شکل میزان دسترسی مردم به ارزشها ، دانش و مهارتهای لازم برای کژرفتاری به یک اندازه فراهم نیست . برخلاف تصور امکان اجرای همه نقشهای بزهکارانه به آسانی برای همه فراهم نیست تنها در مناطقی که جرم و جنایت ریشه دوانده و نهادی شده شرایط یادگیری نقش بزهکارانه فراهم است .


دو دیدگاه راجع به مکتب شیکاگو :
1- نظریه انتقال فرهنگی شاو و مک کی که به برخی مناطق شهری اشاره میکند که در آنها الگوهای مرسوم جرم علیرغم تغییر جمعیت مناطق در طول دو نسل همچنان پایدار مانده است
2- نظریه یادگیری اجتماعی ساترلند که میگوید رفتار مجرمانه آموختنی است این گونه رفتار از طریق ارتباط فرد با کسانی که ارزشهای انحرافی  را قبلا کسب کرده اند انتقال می یابد شاو و مک کی برنظام ارزشی مناطق مختلف تاکید دارند وساترلند دسترسی به نظامهای اجتماعی متفاوت را مهم میداند و نظامهای اجتماعی متفاوت انتقال ارزشها را تسهیل میکنند و گاه مانع میشوند – هر دو گروه محققان بر چگونگی یادگیری رفتار مجرمانه تاکید دارند که اشاره انها به همان تفاوت در دسترسی به وسایل غیر مشروع است – ساترلند میگوید پذیرش فرد توسط حرفه ایها و کسب آموزش دو شرط لازم برای رسیدن به مرحله حرفه ای است تا دزد آموزش حرفه ای کسب نکند به مرحله حرفه ای نمیرسد داشتن انگیزه و اصرار برای همکاری و برای مجرم حرفه ای شدن کافی نیست کسانی به هدف میرسند که در محیط آموزشی مناسب قرار گیرند و علاوه بر دریافت آموزشهای لازم فرصت ایفای نقش هم برای آنها فراهم باشد .

ساختار مناسب یادگیری و اجرای نقشهای مجرمانه : منظور از اصطلاح فرصتها اعم از مجاز یا غیرمجاز دسترسی به ساختار یادگیری و اجرای نقشهای مجرمانه است فرد باید به منظور اخذ ارزشها و مهارتهای لازم برای اجرای یک نقش خاص دسترسی به محیط مناسب داشته باشد و پس از یادگیری نقش مورد حمایت گروه قرار گیرد یادگیری نقش و کسب حمایت گروه تنها از طریق ارتباط با ساختارهای اجتماعی تحقق می یابد .

فرصتهای نابرابر اساس فرضیه کلو وارد و اوهلین : به نظر این محققان هر فرد از لحاظ دسترسی به فرصتهای مجاز و غیرمجاز در ساخت اجتماعی جای خاصی دارد نظریه آنومی مرتون موقعیت هر فرد را اساسا از لحاظ فرصتهای مجاز مینگرد دسترسی افراد به راههای مجاز یکسان نیست در عین حال راههای غیرمجاز براحتی در اختیار همه نیست نظریه فرصتهای نابرابر کلووارد و اوهلین این دو نظریه را در هم ادغام میکند از نظریه مرتون تفاوت فرصت دسترسی به راههای مجاز و از نظریه های انتقال فرهنگی شاو و مک کی و ارتباطات مختلف ساترلند تفاوت دسترسی به راههای غیر مجاز را میگیرند یعنی فردی که بلحاظ دسترسی به راههای مجاز دچار مشکل است برحسب آنکه دسترسی به کدام راه غیرمجاز را داشته باشد شیوه انطباقی او برای حل مشکل شکل میگیرد جای فرد در ساخت اجتماعی 2 نوع فرصت یکی از لحاظ دسترسی به راههای مجاز و فرصت دیگر از لحاظ دسترسی به راههای غیر مجاز برای یادگیری نقش و کسب حمایت گروه در اختیار فرد میگذارد .

نظریه کوهن درباره جرم جوانان (خرده فرهنگ بزهکاری) : او با ترکیب آرای جامعه شناختی و روان شناختی به مطالعه کژروی جوانان پرداخته طبق آمار اکثر جوانان مجرم از طبقات محرومند که به دزدی دست میزنند ولی چرا همه جوانان طبقه پایین جامعه به دزدی و سایر بزهکاریها دست نمیزنند کوهن معتقد است عامل مهم کژرفتاری جوانان در مراتب پایین جامعه میل به ارتقای اجتماعی و فقدان ضوابط لازم برای ارتقا است ولی در مورد بزهکاری جوانان متوسط و بالا سخنی نمیگوید .

ساخت اجتماعی مناطق جرم خیز از نظر کلووارد و اوهلین : نوع بزهکاری مناطق جرم خیز را به چگونگی دسترسی آنها به وسائل غیرمجاز مربرط میکنند نوع بزهکاری و میزان دسترسی ساکنان به راههای غیر مجاز را ساخت اجتماعی تعیین میکند وقتی جوانان در کسب پایگاه دچار مشکل میشدند در محیط خود نوعی راه حل می یابند نوع جرم ارتباط با راه حلهایی دارد که در دسترس آنهاست
 1- اشتغال سطوح مختلف سنی به کارهای بزهکارانه : مطالعه شاو و مک کی در شیکاگو نشان داد که بزهکاری جوانان در مناطق خاصی از شهرمتمرکز است و علیرغم تغییر ترکیب جمعیت نوع و میزان جرایم پایدار است کلووارد و اوهلین ارتباط میان بزهکاران باسابقه و مبتدیهای جوان را بسیار مهم میدانند بطوریکه جوانان با بزرگسالان بزهکار ارتباط پایدارو نزدیکی دارند و ارزشها و مهارتهای آنها را می آموزند
 2- ادغام ارزشهای گروه بهنجار با ارزشهای گروه نابهنجار : سازمان اجتماعی مناطق جرم خیز بر روابط پایدار بین کسانی که ارزشهای مشابه دارند استوار است اگر شاو و مک کی نظام اجتماعی این مناطق را بی سازمان مینامند بلحاظ آن است که ارزشهای آنها ضد ارزشهای جامعه بهنجار است کلووارد و اوهلین نیز جرم و جنایت را در مناطق جرم خیز فعالیت موقت و پایدار نمیدانند هر گروه اجتماعی دارای سلسله مراتبی است که اعضا را به یکدیگر پیوند میدهد ساخت سازمانی گروههای رسمی مانند احزاب آشکار و قابل مشاهده است اما ساخت سازمانی گروههای بزهکاری پنهان است این محققان ساخت اجتماعی مناسب برای فعالیتهای بزهکارانه در مناطقی پدید میاید که بین صاحبان ارزشهای ضد بزهکاری و دارندگان ارزشهای بزهکاری سازگاری پایدار پدید آید ساخت برخی مناطق شهری بگونه ای است که بسته بودن راههای مجاز موجب احساس ناکامی در جوان نمیشود جوانانی که نتوانسته اند از راههای مجاز پایگاه کسب کنند براحتی میتوانند به راههای جانشین بروند که در منطقه بروی آنها گشوده شده .

ارزیابی نظریه مرتون :
1- بزهکاری طبقات پایین را توضیح میدهد اما بزهکاری طبقه متوسط و بالا را تبیین نمیکند به آمارهای رسمی جرم تکیه میکند که غالبا با آمارهای واقعی جرم در جامعه تطبیق نمیکند مجرمان طبقه متوسط و بالا غالبا شناخته و گرفتار نمیشوند و بی آنکه کسی متوجه خلاف آنان شود به مدیریت موسسات اقتصادی بزرگ گمارده میشوند جرائم طبقات بالا تر کمتر از مراتب پایین نیست اما نوع آن فرق میکند
 2- فرد را در مقابل ساخت اجتماعی قرار میدهد و به ارتباطات فرد با سایر اعضای گروه توجه نمیکند
 3- تمایزگذاری مرتون میان راهها و هدفها صرفا جنبه نظری دارد اینکه همه آدمها یک هدف مشترک داشته باشند نوعی ساده کردن پیچیدگیهای زندگی اجتماعی است فشار گروههایی که فرد عضو آنها و به آنها وفادار است بیشتر از فشار اهداف فرهنگی است
 4- اینکه طغیانگری یا انقلاب شیوه انطباق طبقات پایین است با واقعیات تطبیق نمیکند تمایل طبقات میانه جامعه به اعتراض برضد نابرابریها و تبعیض در طول تاریخ فراوان اتفاق افتاده است و رهبران جنبشها غالبا از مراتب متوسط و بالا بوده اند
 5- در این نظریه از نقایص جسمانی و پرشهای روانی زیستی که در اثر عکس العمل نامناسب اجتماعی ممکن است به انزوای اجتماعی افراد رفتار انحرافی بینجامد غفلت شده 6- ایحاد تغییرات ساختی به منظور بالا بردن فرصتهای ساختاری بدون توجه به ویژگیهای فردی انحراف را مانع نمیشود .
مقایسه بی هنجاری از نظرمرتون با بی هنجاری از نظر دورکیم : مرتون بی هنجاری را حاصل فاصله میان هدفهایی میداند که جامعه توصیه میکند و میزان دسترسی افراد به وسایل مشروع برای رسیدن به آنهاست .
بی هنجاری ، انحراف و خود کشی از نظر دورکیم : به نظر او آثار بالای خود کشی در کشورهای در حال صنعتی شدن اروپای غربی نشانه تضعیف هنجارهای نظم دهنده به رفتاراست که آنومی خوانده میشود او از3 نوع ساختار اجتماعی صحبت میکند که آمار خودکشی در آنها بالاست برخلاف خود کشی ناشی از تضعیف هنجارها این سه نوع ساخت اجتماعی دارای نظم اخلاقی که همان وجدان جمعی است و هنجارهایی است که خودکشی را تشویق میکند.
انواع خودکشی از نظر دورکیم:
1) خودکشی خودخواهانه : وجدان جمعی جامعه عامل تخریب فرد را در خود دارد نظم اخلاقی جامعه اندیشه هایی را تشویق میکند که فرد را از جامعه دور میکند دسته ای از قواعد هنجاری باعث میشود که به تعامل منظم با جامعه افراد متاهل بپیوندد افراد مجرد این پیوستگی را ندارند و هنجارهای نگهدارنده فرد شامل آنها نمیشود فردگرایی افراطی احتمال خودکشی را در افراد مجرد بیشتر میکند احتمال خودکشی فردی که زیر فشار مسئولیت فردی است بیشتر است در چنین وضعیتی فرد به هنگام سختی و مشکل نمیتواند به حمایت گروه متکی باشد خود کشی خودخواهانه بدلیل فقدان هنجارهای اخلاقی نیرومند نیست بلکه حاصل وجود هنجارهایی است که رهایی فرد از هنجارها را بشدت تشویق میکنند .
2) خودکشی دیگرخواهانه : در این ساخت اجتماعی میان فرد و گروه چنان پیوستگی و اتحادی وجود دارد که در واقع تفاوتی بین فرد و گروه نیست فرد عملا بخاطر گروه زنده و شخصیت فرد بخشی از شخصیت گروه و همه اعضا یک تن واحدند فرد حاضر است زندگی خود را فدای گروه کند .
3) خودکشی قدرگرایانه : فرد امید زندگی را از دست میدهد و خود را برای همیشه اسیر سرنوشت احساس میکند امید ها وآرزوهای فرد از بین میرود فرد در این وضعیت حس میکند هیچ تغییری نمیتواند در زندگی خود پدید آورد زندگی بردگان در قرون وسطی چنین وضعیتی را نشان میدهد .
4) خودکشی ناشی از تضعیف هنجارها : نوعی خودکشی بنام آنومیک که عکس العمل مردم جامعه در حال انتقال از سنتی به مدرن است نظم اخلاقی یا وجدان اخلاقی یک نیروی بیرونی است که بر خواهشها و امیال درونی انسان مهار میزند این نظم اخلاقی یک نیروی بیرونی است که بر خواهشها و امیال درونی انسان مهار میزند این نظم اخلاقی بصورت وجدان جمعی درمیاید وامیال سیری ناپذیر انسان را کنترل میکند وقتی تغییرات ساختاری یک ساخت هنجارمند را به هم میریزد امیال سیری ناپذیر از قید هنجارها آزاد میشود اما منابع اقتصادی و اجتماعی برای پاسخ به خواهشها ماهیتا محدود است فرد نمیداند که نمیتواند به هر خواهشی دست یابد رقابت برای رسیدن به هدفهای دست نیافتنی افزایش می یابد کوششها افزایش می یابد و نتیجه کمتر حاصل میشود در این وضعیت شوق زندگی از میان میرود فرد به هنجارهای گذشته می چسبد هنجارهای گذشته مناسب موقعیت جدید نیست افراد برای انطباق با وضعیت جدید سازگاری لازم را ندارند برخورد با چنین وضعیتی برایشان قابل تحمل نیست در این وضعیت که بدنبال بحران اقتصادی پیش میاید احتمال خودکشی بیشتر میشود.
خرده فرهنگ جوانان بزهکار از نظر کوهن : برای اکثریت افراد تنها تفاوت جرم جوان از لحاظ انگیزه وموضوع باجرم بزرگسالان از لحاظ سنی میباشد ولی کوهن تاکید دارد که جرم جوانان با بزرگسالان از سه جهت تفاوت دارد عبارتند از غیرمادی بودن: اگر مردم عادی چیزی را میدزدند یا بدلیل آن است که میخواهند آنرا بخورند ، بپوشند ، مصرف کنند و بفروشند و یا چیزی را میدزدند که در گذشته طالب آن بوده اند به هرحال شی دزدیده شده فرد را به هدفی میرساند ولی به نظر کوهن انگیزه اکثر ماجراجوییهای جوانان چنین نیست برای آنها دزدی جدا از مسئله سود و درامد نشانه افتخار ، مردانگی ، و بدنبال آن کسب رضایت عمیق است . توام بودن با کینه جوئی و خشم :آنها از به هم زدن لذت دیگران و زیرپا گذاشتن تابوهای جامعه لذت میبرند ، و فعالیتهای آنها همراه با نفی هنجارهای اجتماعی است جوان بزهکار هنجارهایی را مبنای رفتار خود قرار میدهد که نقطه مقابل هنجارهای اجتماعی است . مسئله دیگر بی ثباتی در فعالیتهای گروهی ، جستجوی لذتهای کوتاه مدت ، و تاکیدشان بر استقلال گروهی است .
راه حلهای مشکل ارتقای پایگاه اجتماعی جوانان از نظر کوهن :
1- چشم پوشی از وقتگذرانی با بچه ها در خیابان و قبول شیوه زندگی جوانان ساعی که هدفشان ارتقای تحصیلی است
 2- انتخاب شیوه زندگی خیابانگردی بصورت پایدار است
 3- کسب پایگاه انتخاب شیوه زندگی بزهکارانه است .

تبیین بزهکاری جوانان : بنا بر نظریه (ناهماهنگی در اجزای سازمان اجتماعی) مناطق جرم خیز قبلا مناطق مسکونی خوب شهر بوده اند که بدلیل پیشرفت صنعت و تجارت مورد هجوم مهاجرانی قرار میگیرند که وضع اقتصادی خوب و تکیه گاه محکمی در منطقه ندارند و دائما جابجا میشوند آنها فاقد روحیه گروهی ، انگیزه و ثبات زندگی برای تشکیل سازمان اجتماعی پایدارند و به همین دلیل نمیتوانند نظارت موثر بر رفتار اعضا داشته باشند . کوهن بر این نظریه از 2 جنبه انتقاد میکند : اول آنکه  زندگی در مناطق محروم و فقیر به هیچ وجه فاقد سازمان اجتماعی نیست بلکه شبکه ای از روابط غیر رسمی میان کسانیکه وضع فکری مشابهی دارند برقرار است در کار و زندگی همسایگان مشارکت دارند و مراقب آبروی خود در میان همسایگانند اما سازمان اجتماعی آنها پایدار و قوی نیست که بتواند مانع بزهکاری جوانان شود و دوم اگر اجتماع محلی انسجام کافی ندارد و کنترل موثری نمیتواند برا ی جلوگیری از بزهکاری جوانان بکند به این معنی نیست که عامل بزهکاری جوانان اجتماع محلی است بلکه چون کنترل موثر اعمال نمیشود پس کژروی جوان امکان بروز می یابد .
انتقاد کوهن برنظریه ستیزه فرهنگی : این نظریه عامل جرم جوانان در برخی مناطق شهرهای بزرگ راتحرک زیاد جمعیت و فقدان وحدت فرهنگی بین آحاد مردم میداند اعضای گروه از ریشه های قومی و نژادی مختلفیند و قواعد و اصول رفتاری آنان با آنچه در مدارس تبلیغ میشود و نمایندگان اجتماعی توصیه میکنند مغایرت دارد و جوان در چنین وضعی مردد است که کدام قاعده را مبنای رفتار خود قرار دهد که این حالت زمینه بدرفتاری و بزهکاری جوان فراهم میکند کوهن به طرفداران این نظریه پاسخ میدهد که میان عدم وحدت در الگوهای فرهنگی و الگوهایی که رفتار جوان را از نزدیک شکل میدهد فاصله زیاد است ستیزه فرهنگی پیامدهای نامطلوبی بدنبال دارد که موجب میشود برخی گروههای قومی انواع خاصی از بزهکاری جوانان را بدیده اغماض بنگرند کوهن از نظریه مرتون بحث میکند این نظریه از سرقت بزرگسالان و جوانان نیمه حرفه ای سخن میگوید اما آن نوع از سرقت جوانان که جنبه غیرمادی دارد سخنی نمیگوید اگر شرکت در خرده فرهنگ بزهکاری راهی برای رسیدن به اهداف مادی باشد کالای مسروقه باید مورد قبول و علاقه جوان باشد در ثانی دیگرخصیصه های خرده فرهنگ بزهکاری جوانان مثل کارهای تخریبی ، ماجراجویی در کارهای بزهکارانه ، کینه جویی و حرکت خلاف هنجارهای اجتماعی در قالب نظریه مرتون قابل تحلیل نیست .
ماهیت خرده فرهنگ بزهکاری : اگر جوان خرده فرهنگ بزهکاری را بپذیرد به قصد حل مشکلات است که مهمترین آن کسب پایگاه اجتماعی است ارتقای برخی جوانان که معیارهای مورد انتظار جامعه را ندارند غیرممکن است درنتیجه خرده فرهنگ دردرون خود معیارهایی برای ارتقا دارد که جانشین معیارهای جامعه و فرهنگ فراگیر است و کسب آنها هم سخت نیست کسانیکه در مراتب پایین هرم طبقاتی قرار دارند زیر فشار انگیزه هایی آشکار یا پنهان برای تغییر پایگاه قرار میگیرند منبع دیگری که جوان را از موقعیت طبقاتیش آگاه میکند قضاوت دیگران است کوهن میگوید والدین طبقات پایین هرچند در کار و شغل طبقات خود موفق باشند اما ارزشهای طبقات میانه و بالا در وجود آنها رسوخ میکند و هر قدر هم در کار خود موفق و مورد احترام باشند آرزو میکنند فرزندانشان از آنها جلوتر بروند یکی از منابع تشخیص موقعیت طبقاتی جوان ارزیابی او از خود است .
تبیین خشونت در خرده فرهنگ بزهکاری از نظر کوهن : در خرده فرهنگ بزهکاری توسل به خشونت امری مشروع است در میان طبقات پایین نوعی خصومت نسبت به طبقات بالاتر پدید میاید زیرا طبقات بالا موقعیت خود را بالاتر می بینند و به طبقات پایین بی اعتنایی میکنند این خصومت شامل هنجارهای طبقات میانه و بالا نیز میشود زیرا آنها را عامل عدم ارتقای خود می شمارند البته خشونت همیشه بدلیل ناکامی پدید نمیاید البته خشونت ، کینه و حسادت از جمله پاسخهایی که هرکس در مقابل تحقیر دیگران از خود ابراز میکند .

تبیین سرقت جوانان بزهکار : در جوامع شهری داشتن مال و دارایی یکی از راههای نشان دادن پایگاه اجتماعی بالاتر است و در شکل گیری تصویر فرد از خود بسیار موثر است مال و دارایی به تنهایی پایگاه فرد را پدید نمی آورد بلکه پایگاه را باید دیگران به رسمیت بشناسند و به فرد بدهند جوانان بزهکار که دزدی میکنند دزدی را به این منظور انجام میدهند که به ثروت یعنی آنچه پایگاه را بالا میبرد ضربه بزنند و هدف این نیست که صاحب چیزی شوند البته پول و اشیای قیمتی از نظر آنها بی اهمیت نیست ولی آنچه خرده فرهنگ بزهکاری را متمایز میکند این است که پول دزدی شده تحسین دیگران را برمی انگیزاند . سرقت جوانان انگیزه های مادی دارد و برای کسب موقعیت اجتماعی است ولی سرقت کودکان فقط براساس نیاز مادی است .
تبیین میل به استقلال در گروه بزهکاری از نظر کوهن : به نظر کوهن راه حل بزهکاری همچون شیوه ارتقای پایگاه زمانی قبول میشود که مشروعیت آنرا اعضای دیگر تایید کنند ولو آنکه افراد دیگر تعداد معدودی از اعضای یک گروه باشند فرد باید حس کند که اعضای دیگر آماده قبول راه حل جدیدند و او کافی است آنرا پیشنهاد کند مادران غالبا فکر میکنند همنشینی با فلان جوان در داخل گروه پسرشان را ضایع کرده اما کوهن میگوید تعامل در گروه در حکم کاتالیزور عمل میکند و تواناییهای ناپیدای جوانانی را آشکار میکند که نتوانسته اند پایگاه اجتماعی مطلوب جامعه را کسب کنند .
نظریه جرم جوانان از دیدگاه ماتزا : ماتزا برخلاف کسانیکه جرم جوانان را ناشی از نفوذ روح شیطان در وجود آنها میدانند هم عقیده با دیگر دانشمندان اجتماعی امروز کژروی را نظیر هرگونه رفتار دیگر آموختنی میداند و معتقد است که از طریق کنش و واکنشهای اجتماعی آموخته میشود در نظریه ساترلند رفتار بزهکارانه شامل یادگیری روشهای جرم و انگیزه توجیه رفتار از طریق خرده فرهنگ بزهکاری است اما اینکه چه چیزی آموخته میشود در نظریه او کمتر مورد توجه قرار گرفته نظریه کوهن نیز نقش عوامل مربوط به فرد را ناچیز میشمرد و برای خرده فرهنگ بزهکاری کارکردهایی قائل است .
نکات تمایز بزهکاری جوانان از بزرگسالان : ماتزا معتقد است که
 1- جوان به ارزشهای بزهکارانه کاملا دل نمی بندد بلکه نسبت به ارزشهای دو گروه حالتی میانه دارد اگر آنها به ارزشهای بزهکاری کاملا دل بسته باشند به هنگام دستگیری نباید احساس خطا و ندامت کنند
 2- جوان برای افراد مطیع قوانین جامعه احترام قائل است جوان افراد ریاکار و دورو را زود میشناسد و افراد واقعا پارسا را میستاید
 3- جوان مابین کسانی که قربانی خوبی اند و کسانیکه نیستند تفاوت قائل است احتمال وقوع حمله به احتمال زیاد به فاصله اجتماعی جوان با قربانی مربوط میشود
 4- طرد کامل هنجارهای نظام اجتماعی جامعه و جانشین کردن یک نظام جدید غیرممکن است به این دلیل که جوان متکی به بزرگسالان و تحت نظارت آنان است و هرچقدر در ارتباط با گروههای کجرو پیشروی کند نمیتواند خود را از سرزنش بزرگسالان دور کند آنها باید به شکلی تقاضای جامعه برای همرنگی با هنجارها را پاسخ دهند .

فنون خنثی سازی : به نظر ماتزا اکثر جرائم جوانان مواردی است که جوان برای آن توجیهاتی دارد که از نظر او معتبر است اما نظام حقوقی جامعه آنرا معتبر نمی شناسد این توجیهات با عنوان دلیل تراشی شناخته شده است جوان آنرا بعد از وقوع فعل و بمنظور جلوگیری از سرزنش وجدان و نکوهش دیگران بکار میبرد به نظر ماتزا این توجیهات قبل از وقوع فعل آموخته میشوند و راه را برای فعل بزهکارانه هموار میسازند
 1- فن انکار مسئولیت : اگر جوان بتواند مسئولیت خود را در ارتکاب جرم تکذیب کند میتواند مانع از آن شود که دیگران ارزشهای درونی شده او را سرزنش کنند از این طریق جوان اثبات میکند که عمل او نتیجه نیروهایی است که خارج از اراده اوست مثل وجود والدین خشن و بی مهر ، منطقه زندگی آلوده و غیر بهداشتی
 2- فن انکار صدمه و زیان : جوان با این فن از شدت نادرستی عمل خود میکاهد صدمه و زیانی که بر مردم وارد میشود اساس قضاوت مردم درباره نادرستی رفتار قرار میگیرد تخریب اموال دیگران را میتوان شرارت نام گذاشت و یا ناچیز جلوه داد
 3- فن انکار قربانی بودن قربانی : چنانچه جوان مسئولیت عمل بزهکارانه خود را بپذیرد و حاضر شود زیان و صدمه آنرا هم برعهده بگیرد میتواند با تکیه بر شرایط عمل مانع سرزنش اخلاقی خود و دیگران شود صدمه و زیان نه به معنای واقعی آن بلکه همچو عمل تلافی جویانه بمنظور اجرای عدالت موجه خوانده میشود در این حالت جوان خود را بجای انتقام گیرنده و قربانی را بجای متخلف قرار میدهد او کارش را احقاق حقوق مردم میبیند و قانون شکنی کرده و مجرم تلقی میشود
 4- فن محکوم کردن محکوم کنندگان : توجه جامعه را از عمل خود دور میکند و متوجه انگیزه وعمل کسانی میکند که او را محکوم میکنند محکوم کننده را فردی ریاکار و عمل او را منبعث از کینه های شخصی میخواند مثلا پلیس را فاسد میخواند جوان با حمله به حافظان قانون از زشتی عمل خود میکاهد و کمتر خود را قابل سرزنش میبیند
5- فن فداکردن ارزشهای جامعه به سود ارزشهای گروه کوچک : با این فن جوان توقعات جامعه بزرگ را به نفع توقعات گروه کوچکی که در آن عضو است نظیرگروه همسالان ، اعضای باند ، گروههای دوستی و محیط فدا میکند


:: امتیاز: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

:: بازدید : 133


:: برچسب‌ها: جامعه شناسی ,
نویسنده
نویسنده : asgari
تاریخ : [چهارشنبه 19 فروردین 1394 ] [ 23:40]
تاریخ
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
آخرین مطالب ارسالی
کاربرد تخته گلس برد برد چیست تاریخ : دوشنبه 02 بهمن 1402
مزیت گلس برد در زیبایی محل کار تاریخ : دوشنبه 02 بهمن 1402
روش های ثبت شرکت تاریخ : سه شنبه 23 آبان 1402
گلس برد چیست تاریخ : سه شنبه 23 آبان 1402
از چه روشی برای کاشت مو میتوان استفاده کرد تاریخ : پنجشنبه 05 خرداد 1401
کاربرد لوله سبز در ساختمان چیست تاریخ : پنجشنبه 05 خرداد 1401
در چه شرایط از پیجرها استفاده میکنیم تاریخ : یکشنبه 14 آذر 1400
شرایط استفاده از انواع بلوک سیمانی تاریخ : یکشنبه 14 آذر 1400
وایت برد در ارتباطات تاریخ : دوشنبه 01 دی 1399
شرایط و مقررات تحصیل در المان تاریخ : دوشنبه 01 دی 1399
user
progress عضو شويد


progress فراموشی رمز عبور؟

progress عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 227
کل نظرات کل نظرات : 2
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 3
تعداد اعضا تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاین کاربران آنلاین

آمار بازدید آمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 59
باردید دیروز باردید دیروز : 87
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 9
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
بازدید هفته بازدید هفته : 154
بازدید ماه بازدید ماه : 59
بازدید سال بازدید سال : 3,799
بازدید کلی بازدید کلی : 51,021

اطلاعات شما اطلاعات شما
آِ ی پیآِ ی پی : 18.222.117.109
مرورگر مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل سیستم عامل :
RSS

Powered By
Rozblog.Com
Translate : RojPix.ir